مهد تمدن سند، مهرگر است که قدمتی نه هزار ساله دارد و در کنار رود بولان آباد بوده است. مهرگر در میان تمدنهای موجود در پاکستان و هند، از جایگاه نخست برخوردار است.
جالب اینجاست که قبایلی از بلوچستان که پس از تشکیل پاکستان وارد شورش شدهاند، نیز در اطراف همین مهرگر زندگی میکنند که در میان آنها قبایل مری و بگتی در صدر قرار دارند. آخرین شورش بلوچها پنجمین شورش در طول ۷۸ سال گذشته است که از سال ۲۰۰۴ تاکنون ادامه دارد و میتوان آن را طولانیترین و شدیدترین شورش در تاریخ بلوچستان دانست.
درباره بلوچستان این دیدگاه عمومی نیز وجود دارد که برخی از افراد یک خانواده در حکومت حضور دارند، در حالی که دیگر اعضای همان خانواده خیمه های فراریان را اداره میکنند. ریشه این تضاد در ساختار قبیلهای جامعه بلوچ و تاریخ آن نهفته است.
زمانی که برادر شورشی خان قلات را افغانستان پناه داد
در سوم ژوئن، بریتانیا طرح تقسیم هند را ارائه داد و تنها چند روز بعد، در یازدهم ژوئن، وزیر خارجه افغانستان ادعا کرد که بخشهایی از ایالت سرحد (سرحدِ وقت) و بلوچستان متعلق به افغانستان هستند و رسماً از بریتانیا درخواست بازگرداندن این مناطق را مطرح کرد. موضع افغانستان این بود که این مناطق در گذشته بخشی از قلمرو تاریخی افغانستان بودهاند که در جریان جنگهای انگلیس و افغانستان به تصرف بریتانیا درآمدهاند. با این حال، نه بریتانیا و نه کنگره هند این ادعای افغانستان را نپذیرفتند.
در زمان تشکیل پاکستان، افغانستان تنها کشوری بود که در سازمان ملل متحد به عضویت پاکستان رأی منفی داد. از همین نقطه، فاصلهها و تنشهایی میان دو کشور آغاز شد که تا امروز مردم هر دو کشور بهای آن را میپردازند.
زمانی که خان قلات، سند الحاق با پاکستان را امضا کرد، برادرش شاهزاده عبدالکریم با این تصمیم مخالفت کرد و دست به شورش زد. او که فرماندار مکران بود، در ژوئیه ۱۹۴۸ به افغانستان رفت و از آنجا عملیات مسلحانه علیه پاکستان را آغاز کرد.
از آن زمان تاکنون، دولتهای افغانستان بهطور مداوم از جداییطلبان بلوچ و پشتون حمایت کردهاند. همین موضوع یکی از دلایلی بود که پاکستان را واداشت تا در مناقشه افغانستان در سال ۱۹۷۹ بهعنوان یکی از طرفها وارد عمل شود و حمایت از مجاهدین افغان را که علیه دولت کابل میجنگیدند، آغاز کند.
وقتی نیروهای روسی وارد افغانستان شدند، حدود ۴۰ هزار شورشی بلوچ همراه با خانوادههای خود در افغانستان پناه گرفته بودند. آنان نه تنها در آنجا پناه یافته بودند، بلکه برای انجام عملیات چریکی در خاک پاکستان، به مدرنترین سلاحها نیز تجهیز میشدند. افغانستان در این زمینه از حمایت کشورهایی مانند هند، که دشمنی با پاکستان داشتند، نیز برخوردار بود.
طرحریزی روسیه برای دستیابی به آبهای گرم از طریق شورشیان بلوچ
بسیاری از آحاد در پاکستان بر این باورند که توجیه روس برای دستیابی به آبهای گرم چندان موجه نیست. وقتیکه روس خود دارای سرزمین وسیع و سواحل گستردهای است، پس چرا باید رویای دسترسی به آبهای گرم بلوچستان را در سر بپروراند؟
این آحاد همچنین معتقدند که نخبگان امنیتی پاکستان در واقع از این منطق برای شریک شدن در جنگ آمریکا علیه روسیه استفاده کردند. سال گذشته کتابی با عنوان «میرهزارخان مری، از مقاومت تا آشتی» درباره رهبر معروف شورشی بلوچ منتشر شد. این کتاب که توسط عمار مسعود و خالد فرید نوشته شده است به درک مسئله بلوچستان از منظر یک شورشی کمک می کند.
میر هزار خان مری به همراه نواب خیربخش مری و شیر محمد مری یکی از سه سرکرده برجسته شورشی بلوچ بود که مدت ها نیز به عنوان فرمانده کل فراریان خدمت کرد. در این کتابی در باره میر هزار خان مری نوشته شده است که وقتی روس ها وارد افغانستان شدند، نه تنها به شورشیان بلوچ مقیم در افغانستان سلاحهای مدرن دادند، بلکه برای فرزندان آنها بورسیههای تحصیلی در روسیه نیز فراهم کردند.
در دوران تحصیل در روسیه، ازدواجهایی میان فرزندان برخی از سرداران بلوچ با زنان وابسته به سازمان اطلاعاتی روسیه ترتیب داده شد. روس به میر هزار خان، نواب خیر بخش مری و شیر محمد مری، که به «شیروف مری» مشهور بود، یک هواپیما و دو هلیکوپتر نیز در اختیار قرار داده بود و این افراد بهطور مکرر با رئیسجمهور وقت روسیه، گورباچف، و مقامات بلندپایه نظامی و اطلاعاتی روسیه دیدار داشتند.
روزی به میر هزار خان پیشنهاد شد که با دو هزار افراد مسلح خود فرودگاه کویته را تصرف کند تا پس از آن، نیروهای ارتش روسیه وارد پاکستان شده و تا گوادر پیشروی کنند. وقتی میر هزار خان این پیشنهاد روس را به نواب خیر بخش مری مطرح کرد، او با این جمله آن را رد کرد: «در این صورت شاید از پاکستان آزادی بهدست آوریم، اما از روسیه چگونه آزادی خواهیم گرفت؟»
علاقهمندی عراق به بلوچستان بزرگ
در برههای از زمان، عراق به دلیل دشمنی با ایران، به شورشیان بلوچ کمک میکرد. در کتابی به نقل از میر هزار خان آمده است که عراق با مشاهده فعالیت شورشیان در بلوچستان پاکستان، به آنها پیشنهاد داد که دامنهی فعالیت خود را به بلوچستان ایران نیز گسترش دهند. بلوچستان از نظر تاریخی میان سه کشور پاکستان، ایران و افغانستان تقسیم شده است. نواب خیر بخش مری و شیر باز مری به عراق رفتند و با رئیسجمهور عراق دیدار کردند. رئیسجمهور عراق از طریق سفارت عراق در پاکستان به بلوچها وعده داد که اسلحه، مواد منفجره و کمک مالی در اختیار آنها قرار خواهد داد.
سازمانهای اطلاعاتی پاکستان از این ملاقات باخبر شدند و از آن پس، سفارت عراق بهطور ویژه تحت نظر گرفته شد. پاکستان بنا بر یک گزارش اطلاعاتی، در تاریخ ۱۰ فوریه ۱۹۷۳ به سفارت عراق یورش برد و محموله بزرگی از سلاحهای ساخت روسیه را کشف کرد که شامل ۳۵۰ مسلسل، بیش از ۹۰۰ خشاب، ۴۰ نارنجک دستی، مقادیر زیادی مهمات، بیش از صد هزار گلوله تفنگ، دستگاههای بیسیم با برد بلند و تجهیزات دیگر بود.
علاوه بر این، یک محموله اسلحه نیز از هواپیمای عراقی که به کراچی میآمد کشف شد. عراق ادعا کرد که این اسلحه برای بلوچستان ایرانی آورده شده بود، در حالی که دولت پاکستان اظهار داشت که این اسلحه برای دولت حزب خلق ملی (NEP) بوده است که قصد داشت علیه پاکستان شورش کند. بر اساس همین ادعا، حکومت حزب خلق ملی در بلوچستان خاتمه یافت و بر این حزب تحریمها اعمال شد. همچنین، قتل حیات شیرپاو در پیشاور نیز به شورشیان بلوچ نسبت داده شد.
عفو عمومی برای بلوچها
زمانی که بینظیر بوتو برای نخستین بار بهعنوان نخستوزیر پاکستان منصوب شد، او برای بلوچهای متخاصم که در افغانستان، هند و دیگر کشورهای جهان اقامت داشتند، عفو عمومی اعلام کرد تا بتوان آنها را به جریان اصلی کشور بازگرداند.
میرهزار خان میگوید که رئیسجمهور وقت افغانستان، نجیبالله، او را از بازگشت به پاکستان بازداشت و گفت که حمایت آنها ادامه خواهد یافت؛ اما من میدانستم که پس از خروج شوروی، حکومت نجیب بهزودی سقوط خواهد کرد. به همین دلیل همراه با یارانم به هند رفتم.
هند تلاش زیادی کرد تا ما به جنگ ادامه دهیم، اما من از ادامه جنگ امتناع کردم. او میگوید عقبنشینی شوروی از افغانستان تأثیر عمیقی بر مقاومت در بلوچستان گذاشت. در یک لحظه ما رؤیای تشکیل بلوچستان بزرگ را در سر میپروراندیم و در لحظهای دیگر، آن آرمانها به زبالهدان تاریخ سپرده شدند. این تغییر آنقدر ناگهانی بود که ما عملاً آمادگی پذیرش آن را نداشتیم و به همین دلیل میان یاران قدیمی اختلافاتی بهوجود آمد.
نواب خیر بخش مری، شیروف مری و هزار خان مری، که برای مرگ و زندگی با یکدیگر سوگند خورده بودند، نسبت به یکدیگر بدگمان شدند. آنهایی که با اتکا به کمک شوروی علیه پاکستان جنگیده بودند، اکنون به این درک رسیده بودند که باید از پیشنهاد عفو عمومی استفاده کنند، به وطن بازگردند و بهجای جنگ برای آزادی، برای احقاق حقوق خود مبارزه کنند.
با وجود آن شرایط تلخ، میر هزار خان میگوید که فرمانده ارتش شوروی با ما دیدار کرد و پیشنهاد داد که بهجز هواپیماهای جنگی و تانکها، تمام سلاحهای خود را به ما واگذار کند، زیرا میدانست که پس از خروج آنها، این سلاحها به دست مجاهدین خواهد افتاد. اما زمانیکه کاروانهای مری بلوچ از افغانستان خارج شدند، در مرز چمن نه تنها سلاحهایشان، بلکه حتی زیورآلات زنان آنها نیز گرفته شد.
این حقایق مهم درباره بلوچستان از زبان شخصی بیان شده که نزدیک به نیم قرن علیه دولت پاکستان جنگید. میر هزار خان عمر خود را در کوههای سنگلاخ بلوچستان با اسلحه در دست گذراند. پس از یک مبارزه طولانی، به این نتیجه رسید که باید در درون ساختار دولت برای حقوق خود مبارزه کند.
او سلاح را کنار گذاشت و راه آشتی را برگزید. میر هزار خان در سن ۸۰ سالگی در ماه اوت سال ۲۰۲۱ درگذشت و در منطقه زادگاهش، «تهدری»، به خاک سپرده شد. اما پرسش اینجاست: دولت پاکستان آن فرصت مهم را چگونه از دست داد، زمانیکه جداییطلبان بلوچ برای پیوستن به صلح ملی، سلاح بر زمین گذاشتند؟ این همان سؤالیست که در دل خود، داستان پنجمین شورش بلوچستان را نهفته دارد.
مقاله نویس: سجاد اظهر
منبع: مسئلہ بلوچستان سے جڑے 4 دلچسپ حقائق | Independent Urdu
نظر شما